هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از قدرت و عظمت سلیمان (ع) سخن میگوید و اشاره میکند که او بر همه موجودات از جمله پری و دیو تسلط دارد. همچنین، شاعر از عشق و شراب عرفانی سخن میگوید و تأکید میکند که تنها عشق حقیقی است که میتواند انسان را به کمال برساند. در پایان، شاعر از شمس تبریزی به عنوان منبع الهام خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۱۲۸۱
زِ هُدهُدانِ تَفکُّر چو دَررَسید نِشانَش
مَراست مُلْکِ سُلَیمان چو نَقْد گشت عِیانَش
پَریّ و دیو نَدانَد زِ تَختگاهِ بُلندش
که تَختِ او نَظَر است و بَصیرت است جَهانَش
زبانِ جُملهٔ مُرغان بِدانَد او به بَصیرت
که هیچ مُرغ نَدانَد به وَهمِ خویشْ زَبانَش
نِشانِ سکّهٔ او بینْ به هر دُرُست که نَقْدست
ولیک نَقْد نیابی که بو بَری سویِ کانَش
مَگَر که حَلْقهٔ رِنْدانِ بینِشان تو بِبینی
که عشقْ پیش دَرآیَد دَرآوَرَد به میانَش
زِ تیرِ او بُوَد آن دل که بَرپَرید از آن سو
وَگَرنه کیست زِ مَردانْ که او کَشید کَمانَش؟
کسی که خورْد شَرابَش زِ دستِ ساقیِ عشقش
همان شَرابْ مُقدَّم تو پُر کُن و بِرَسانَش
از آن که هیچ شرابی خُمارِ او نَنِشانَد
دَغَل مَیار تو ساقی مَدِه ازین و از آنَش
زِ شَمسْ مَفْخَرِ تبریز باده گشت وَظیفه
چگونه بَنده نباشد به هر دَمی دل و جانَش
مَراست مُلْکِ سُلَیمان چو نَقْد گشت عِیانَش
پَریّ و دیو نَدانَد زِ تَختگاهِ بُلندش
که تَختِ او نَظَر است و بَصیرت است جَهانَش
زبانِ جُملهٔ مُرغان بِدانَد او به بَصیرت
که هیچ مُرغ نَدانَد به وَهمِ خویشْ زَبانَش
نِشانِ سکّهٔ او بینْ به هر دُرُست که نَقْدست
ولیک نَقْد نیابی که بو بَری سویِ کانَش
مَگَر که حَلْقهٔ رِنْدانِ بینِشان تو بِبینی
که عشقْ پیش دَرآیَد دَرآوَرَد به میانَش
زِ تیرِ او بُوَد آن دل که بَرپَرید از آن سو
وَگَرنه کیست زِ مَردانْ که او کَشید کَمانَش؟
کسی که خورْد شَرابَش زِ دستِ ساقیِ عشقش
همان شَرابْ مُقدَّم تو پُر کُن و بِرَسانَش
از آن که هیچ شرابی خُمارِ او نَنِشانَد
دَغَل مَیار تو ساقی مَدِه ازین و از آنَش
زِ شَمسْ مَفْخَرِ تبریز باده گشت وَظیفه
چگونه بَنده نباشد به هر دَمی دل و جانَش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.