۳۲۱ بار خوانده شده
تمامْ اوست که فانی شُدهست آثارش
به دوستگانیِ اوَّل تمام شُد کارش
مرا دلیست خَرابِ خَراب در رَهِ عشق
خَراب کرده خَراباتییی به یک بارش
بگو به عشق بیا گَر فُتاده میخواهی
چُنان فُتاد که خواهی بیا و بَردارَش
مَیا به پیش زِ دورَش بِبین که میتَرسَم
زِ شُعلهها که بِسوزی زِ سوزِ اَسْرارَش
وَگَر بِگیرَدَت آتش به سویِ چَشمِ من آ
که سیلْ سیلْ رَوان است اشکِ دُربارَش
حَدیثِ موسی و سنگ و عَصا و چَشمهٔ آب
زِ اشکِ بَنده بِبینی به وَقتِ رَفتارَش
بَرآر بانگ و بگو هر کجا که بیماریست
صَلایِ صِحَّت و دولتْ زِ چَشمِ بیمارَش
بَرآ به کوه و بگو هر کجا که خُفته دلیست
صَلایِ بینش و دانش زِ بَختِ بیدارَش
که نورِ مَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ شمعیست
که در دو کَوْن نگُنجَد فُروغِ اَنْوارَش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
به دوستگانیِ اوَّل تمام شُد کارش
مرا دلیست خَرابِ خَراب در رَهِ عشق
خَراب کرده خَراباتییی به یک بارش
بگو به عشق بیا گَر فُتاده میخواهی
چُنان فُتاد که خواهی بیا و بَردارَش
مَیا به پیش زِ دورَش بِبین که میتَرسَم
زِ شُعلهها که بِسوزی زِ سوزِ اَسْرارَش
وَگَر بِگیرَدَت آتش به سویِ چَشمِ من آ
که سیلْ سیلْ رَوان است اشکِ دُربارَش
حَدیثِ موسی و سنگ و عَصا و چَشمهٔ آب
زِ اشکِ بَنده بِبینی به وَقتِ رَفتارَش
بَرآر بانگ و بگو هر کجا که بیماریست
صَلایِ صِحَّت و دولتْ زِ چَشمِ بیمارَش
بَرآ به کوه و بگو هر کجا که خُفته دلیست
صَلایِ بینش و دانش زِ بَختِ بیدارَش
که نورِ مَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ شمعیست
که در دو کَوْن نگُنجَد فُروغِ اَنْوارَش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.