هوش مصنوعی:
در این متن، صحنههای نبرد و شکار با توصیفات حماسی و پرجزئیات به تصویر کشیده شدهاست. شهبازی با بالهای زرین به پرواز درمیآید و هزاران زاغ زرین به سوی باختر پرواز میکنند. لشکری به صحرا میرود و حیوانات مختلف مانند یوزپلنگ، باز و شاهین موجی در دشت ایجاد میکنند. سپس نبرد میان شیر و قیصر با توصیفات شدید و خشن روایت میشود. در نهایت، جمشید با تیر خود شیر را میکشد و قیصر نجات مییابد.
رده سنی:
16+
متن دارای صحنههای نبرد و خشونت با توصیفات گرافیکی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال مناسب نباشد. همچنین، استفاده از زبان پیچیده و ادبیات کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان دشوار باشد.
بخش ۸۷ - نجات دادن جمشید ، قیصر را از مرگ
چو این شهباز زرین بال خاور
پرید اندر هوا با رشته زر
هزاران زاغ زرین زنگله ساز
بسوی باختر کردن پرواز
به صحرا رفت لشکر فوج بر فوج
ز یوز و باز و شاهین دشت زد موج
سوی نخجبیر گه رفتند تازان
رها کردند بازان را به غازان
چو یوز او رسن بگشادی از طوق
غزاله طوق دارش گشتی از شوق
هژبری ناگهان برخاست از دشت
که شیر از هیبتش روباه می گشت
دو چشمش چون دو در در عین برزخ
دهان و سر چو چاه ویل و دوزخ
چو دندان گرازش بود دندان
چو تیغ تیز روز رزم خندان
خروشید از سر تندی چو تندر
خروشان رفت سوی اسب قیصر
جهان سالار جم از دور چون دید
که شیر آمد، چو کوه از جا بجنبید
براق گرم رو را راند چون میغ
ببارید از هوا بر شیر نر تیغ
هژبر جنگجو یازید چنگال
گرفت اسب شهنشه را سر و یال
چو شیر انداخت مرکب کرد آهنگ
به سوی شاه و بر شه کار شد تنگ
ملک جمشید ازین معنی بر آشفت
عقابی کرد با زاغ کمان جفت
خدنگ چارپر زد بر دل شیر
خدنگش خورد و گشت از جان خود سیر
به تیری چون ملک شیری چنان گشت
ز هازه خاست از چرخ کمان پشت
ز چنگال اجل قیصر امان یافت
ز زخم ناوک جمشید جان یافت
روان قیصر سوی جمشید تازید
بیامد دست و بازویش بنازید
چو قیصر چشم زخمی آنچنان یافت
عنان از صید گه بر بارگه تافت
پرید اندر هوا با رشته زر
هزاران زاغ زرین زنگله ساز
بسوی باختر کردن پرواز
به صحرا رفت لشکر فوج بر فوج
ز یوز و باز و شاهین دشت زد موج
سوی نخجبیر گه رفتند تازان
رها کردند بازان را به غازان
چو یوز او رسن بگشادی از طوق
غزاله طوق دارش گشتی از شوق
هژبری ناگهان برخاست از دشت
که شیر از هیبتش روباه می گشت
دو چشمش چون دو در در عین برزخ
دهان و سر چو چاه ویل و دوزخ
چو دندان گرازش بود دندان
چو تیغ تیز روز رزم خندان
خروشید از سر تندی چو تندر
خروشان رفت سوی اسب قیصر
جهان سالار جم از دور چون دید
که شیر آمد، چو کوه از جا بجنبید
براق گرم رو را راند چون میغ
ببارید از هوا بر شیر نر تیغ
هژبر جنگجو یازید چنگال
گرفت اسب شهنشه را سر و یال
چو شیر انداخت مرکب کرد آهنگ
به سوی شاه و بر شه کار شد تنگ
ملک جمشید ازین معنی بر آشفت
عقابی کرد با زاغ کمان جفت
خدنگ چارپر زد بر دل شیر
خدنگش خورد و گشت از جان خود سیر
به تیری چون ملک شیری چنان گشت
ز هازه خاست از چرخ کمان پشت
ز چنگال اجل قیصر امان یافت
ز زخم ناوک جمشید جان یافت
روان قیصر سوی جمشید تازید
بیامد دست و بازویش بنازید
چو قیصر چشم زخمی آنچنان یافت
عنان از صید گه بر بارگه تافت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۶ - غزل
گوهر بعدی:بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.