هوش مصنوعی: افسری خورشید را فرا خواند و در مورد شکارگاه، شیر و جمشید با او سخن گفت. افسر از جوانی با اصل و نسب و دارای صفات شاهانه یاد کرد که با وجود داشتن هنر و گوهر، در کارها سست است. سپس همسر افسر تأیید کرد که این جوانمرد تجربه‌های زیادی دارد و عشق به خدمت درگاه قیصر او را از تخت و تاج دور کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و اخلاقی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید

فرستاد افسر و خورشید را خواند
بر خود چون مه خورشید بنشاند

حدیث صید گاه و شیر و جمشید
حکایت کرد یک یک پیش خورشید

بدو گفت این پسر خسرو نژادست
که خسرو سیرت و خسرو نهاد است

رخش آیینه آیین شاهی است
ز سر تا پا همه فر الهی است

مرا مرد هنر پرورد باید
ز شخص بی هنر کاری نیاید

کنون در کار شادی من حزینم
غمی در دل نمی آید جز اینم

عیار گوهرش کرچه درست است
ولی در کار من یکباره سست است

به هر بابی که کردم آزمایش
ندیدم یک سر مو زو گشایش

ز جاه و گوهر ارچه با نصیب است
ولی در کار چون تیغ خطیب است

تیغ خطیبش می شمارد
که قطعاً هیچ برایی ندارد

چو بشنید این فسانه افسر از جفت
بدو کرد آفرین از مهر و پس گفت:

«بدان، شاها حقیقت کان جوانمرد
که دیدست او بسی گرم و بسی سرد

به پیش من کنون عین الیقین است
که نور دیده فغفور پین است

هوای خدمت درگاه قیصر
بر آوردش ز تخت و تاج و کشور

نشاط پایه تخت خداوند
چو یاقوتش ز جای خویش بر کند»
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۷ - نجات دادن جمشید ، قیصر را از مرگ
گوهر بعدی:بخش ۸۹ - غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.