هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و حسرت شاعر نسبت به معشوق است که از او دور شده اما خاطرات و بوی او هنوز در ذهن و محیط شاعر باقی مانده است. شاعر از جدایی و نگاه معشوق به سوی دیگری رنج می‌برد، اما هنوز امید و حسرت دیدار او را در دل دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

پایان شب

رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز
غرق گل است بسترم از بوی او هنوز

دوران شب ز بخت سیاهم به سر رسید
نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز

از من رمید و جای به پهلوی غیر کرد
جانم نیارمیده به پهلوی او هنوز

دردا که سوخت خار و خس آشیان ما
نگرفته خانه در چمن کوی او هنوز

روزی فکند یار نگاهی به سوی غیر
باز است چشم حسرت من سوی او هنوز

یک بار چون نسیم صبا بر چمن گذشت
می آید از بنفشه و گل بوی او هنوز

روزی که داد دل به گل روی او رهی
مسکین نبود باخبر از خوی او هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سودازده
گوهر بعدی:باران صبحگاهی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.