هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و پذیرش سختیهای آن میپردازد. شاعر از عشق به عنوان مفهومی فراتر از نام و ننگ یاد میکند و تأکید میکند که عشق نیازمند صبر و تحمل است. او از مرگ به عنوان همدمی آرامشبخش یاد میکند و بیان میکند که عشق واقعی نیازمند پذیرش جور و ظلم است. در نهایت، شاعر توصیه میکند که برای درک حقیقت، باید با دقت و بدون تعصب نگاه کرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیازمند بلوغ فکری و تجربهی زندگی است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و پذیرش سختیها ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۲۶
عاشقیّ و آن گَهانی نام و نَنگ؟
او نَشاید، عشق را دِهْ سنگْ سنگ
گَر زِ هر چیزی بِلَنْگی، دور شو
راهِ دور و سَنْگلاخ و لَنْگْ لَنْگ؟
مرگ اگر مَرد است آید پیشِ من
تا کَشَم خوش در کِنارش تَنگْ تَنگ
من ازو جانی بَرَم بیرنگ و بو
او زِ من دَلْقی سِتانَد رَنگْ رَنگ
جور و ظُلمِ دوست را بر جانْ بِنِه
وَرْ نخواهی، پَس صَلایِ جَنگْ جَنگ
گَر نمیخواهی تَراشِ صَیقَلَش
باش چون آیینهٔ پُر زَنگْ زَنگ
دست را بر چَشمِ خود نِهْ گو به چَشم
چَشم بُگْشا، خیره مَنْگَر دَنگْ دَنگ
او نَشاید، عشق را دِهْ سنگْ سنگ
گَر زِ هر چیزی بِلَنْگی، دور شو
راهِ دور و سَنْگلاخ و لَنْگْ لَنْگ؟
مرگ اگر مَرد است آید پیشِ من
تا کَشَم خوش در کِنارش تَنگْ تَنگ
من ازو جانی بَرَم بیرنگ و بو
او زِ من دَلْقی سِتانَد رَنگْ رَنگ
جور و ظُلمِ دوست را بر جانْ بِنِه
وَرْ نخواهی، پَس صَلایِ جَنگْ جَنگ
گَر نمیخواهی تَراشِ صَیقَلَش
باش چون آیینهٔ پُر زَنگْ زَنگ
دست را بر چَشمِ خود نِهْ گو به چَشم
چَشم بُگْشا، خیره مَنْگَر دَنگْ دَنگ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.