هوش مصنوعی:
این متن درباره اهمیت و قدرت عشق در زندگی و جهان است. عشق به عنوان نیرویی توصیف شده که میتواند هر چیزی را تغییر دهد، از سنگ آب بیرون آورد، زنگ آیینه را پاک کند، و حتی در صلح و جنگ تأثیر بگذارد. عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و خالص توصیف شده که میتواند جان را از تاریکی و تنگی نجات دهد. همچنین، عشق به عنوان منبع حیرت و شگفتی معرفی شده که عقل را متحیر و جان را مشغول میکند. در پایان، شاعر از صبا میخواهد که پیامش را به تبریز برساند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد تا به درستی درک شود.
غزل شمارهٔ ۱۳۳۱
هر کِه دَرو نیست ازین عشقْ رنگ
نَزدِ خدا نیست، به جُز چوب و سنگ
عشقْ بَرآوَرْد زِ هر سنگْ آب
عشقْ تَراشید زِ آیینهٔ زنگ
کُفر به جنگ آمد و ایمان به صُلح
عشقْ بِزَد آتش در صُلح و جنگ
عشقْ گُشایَد دَهَن از بَحْرِ دل
هر دو جهان را بِخورَد چون نَهنگ
عشقْ چو شیر است، نه مَکْر و نه ریو
نیست گَهی روبَهْ و گاهی پَلَنگ
چون که مَدَد بر مَدَد آید زِ عشق
جان بِرَهَد از تَنِ تاریک و تَنگ
عشقْ زِآغازْ همه حیرت است
عقلْ دَرو خیره و جانْ گشته دَنگ
در تبریزست دِلَم، ای صَبا
خِدمَتِ ما را بِرَسان بیدِرَنگ
نَزدِ خدا نیست، به جُز چوب و سنگ
عشقْ بَرآوَرْد زِ هر سنگْ آب
عشقْ تَراشید زِ آیینهٔ زنگ
کُفر به جنگ آمد و ایمان به صُلح
عشقْ بِزَد آتش در صُلح و جنگ
عشقْ گُشایَد دَهَن از بَحْرِ دل
هر دو جهان را بِخورَد چون نَهنگ
عشقْ چو شیر است، نه مَکْر و نه ریو
نیست گَهی روبَهْ و گاهی پَلَنگ
چون که مَدَد بر مَدَد آید زِ عشق
جان بِرَهَد از تَنِ تاریک و تَنگ
عشقْ زِآغازْ همه حیرت است
عقلْ دَرو خیره و جانْ گشته دَنگ
در تبریزست دِلَم، ای صَبا
خِدمَتِ ما را بِرَسان بیدِرَنگ
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.