هوش مصنوعی:
این متن درباره اهمیت صبر و کنترل شهوات در زندگی است. با استفاده از تمثیلها و مثالها، نویسنده نشان میدهد که صبر میتواند به دستاوردهای معنوی و روحانی منجر شود. همچنین، متن به مقایسه بین لذتهای زودگذر دنیوی و ارزشهای والای معنوی میپردازد و تأکید میکند که صبر و تحمل میتواند انسان را به کمال برساند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از تمثیلها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۴۰
هر آن کو صبر کرد ای دل، زِشَهوتها دَرین مَنْزِل
عِوَض دیدهست او حاصِل به جان، زان سویِ آب و گِل
چو شَخصی کو دو زن دارد، یکی را دلْ شِکَن دارد
بِدان دیگر وَطَن دارد، که او خوشتَر بُدَش در دل
تو گویی کین بدین خوبی، زِهی صبرِ وِیْ اَیّوبی
وَزین غَبْن اَنْدَر آشوبی، که این کاریست بیطایِل
وَ او گوید زِسَرمَستی که آن را تو ندیدَسْتی
که آن عُلْو است و تو پَستی، که تو نَقْصیّ و آن کامِل
بِدو گَر باز رو آرَد، وَتُخمِ دوستی کارَد
حِجابی آن دِگَر دارد، کَزین سو رانَد او مَحْمِل
چو باز آن خوبْ کَم نازَد، وَ با این شَخص دَرسازد
دِگَربار او نَپَردازد، ازین سون رَخْتِ دل، حاصِل
سَرِ رشتهیْ صَبوری را بِبین، بُگذار کوری را
بِبین تو حُسنِ حوری را، صَبوری نَبْوَدَت مُشکِل
همه کُدیه ازین حَضرت، به سَجده و وَقْفه و رَکْعَت
برایِ دیدِ این لَذَّت، کَزو شَهوت شود حامِل
بِفَرما صبرْ یاران را، به پَندی حِرص داران را
بِمَشْنو نَفْسِ زاران را، مَباش از دستِ حِرصْ آکِل
کسی را چون دَهی پَندی، شود حِرصِ تو را بَندی
صَبوری گَردَدَت قَندی، پِیِ آجِلْ دَرین عاجِل
زِبی چون بین که چونها شُد، زِبی سون بین که سونها شُد
زِحِلْمی بین که خونها شُد، زِحَقّی چند گون باطِل
حروفِ تَختهٔ کانی، بدین تأویل میخوانی
خُلاصهیْ صَبر میدانی، بَر آن تأویل شو عامِل
صَبوری کُن مَکُن تیزی، زِ شَمسُ الدّینِ تبریزی
بَشَر خُسپیْ مَلَک خیزی، که او شاهیست بَس مُفْضِل
عِوَض دیدهست او حاصِل به جان، زان سویِ آب و گِل
چو شَخصی کو دو زن دارد، یکی را دلْ شِکَن دارد
بِدان دیگر وَطَن دارد، که او خوشتَر بُدَش در دل
تو گویی کین بدین خوبی، زِهی صبرِ وِیْ اَیّوبی
وَزین غَبْن اَنْدَر آشوبی، که این کاریست بیطایِل
وَ او گوید زِسَرمَستی که آن را تو ندیدَسْتی
که آن عُلْو است و تو پَستی، که تو نَقْصیّ و آن کامِل
بِدو گَر باز رو آرَد، وَتُخمِ دوستی کارَد
حِجابی آن دِگَر دارد، کَزین سو رانَد او مَحْمِل
چو باز آن خوبْ کَم نازَد، وَ با این شَخص دَرسازد
دِگَربار او نَپَردازد، ازین سون رَخْتِ دل، حاصِل
سَرِ رشتهیْ صَبوری را بِبین، بُگذار کوری را
بِبین تو حُسنِ حوری را، صَبوری نَبْوَدَت مُشکِل
همه کُدیه ازین حَضرت، به سَجده و وَقْفه و رَکْعَت
برایِ دیدِ این لَذَّت، کَزو شَهوت شود حامِل
بِفَرما صبرْ یاران را، به پَندی حِرص داران را
بِمَشْنو نَفْسِ زاران را، مَباش از دستِ حِرصْ آکِل
کسی را چون دَهی پَندی، شود حِرصِ تو را بَندی
صَبوری گَردَدَت قَندی، پِیِ آجِلْ دَرین عاجِل
زِبی چون بین که چونها شُد، زِبی سون بین که سونها شُد
زِحِلْمی بین که خونها شُد، زِحَقّی چند گون باطِل
حروفِ تَختهٔ کانی، بدین تأویل میخوانی
خُلاصهیْ صَبر میدانی، بَر آن تأویل شو عامِل
صَبوری کُن مَکُن تیزی، زِ شَمسُ الدّینِ تبریزی
بَشَر خُسپیْ مَلَک خیزی، که او شاهیست بَس مُفْضِل
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.