هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از دریایی از عسل و موج‌های آن سخن می‌گوید که به چشم مردم مانند غزل است. او اشاره می‌کند که روزه‌داران از آب تنها بانگی می‌شنوند، اما این بانگ در نهایت به عمل می‌رسد. آب سماع و رقص تشنگان است و حیات از بانگ آن حاصل می‌شود. شاعر از آب می‌خواهد که به او بازگردد و به جای اولیه خود برسد. همچنین، او از تأثیر آب بر سر و موها سخن می‌گوید و از شراب‌خوارانی یاد می‌کند که با شراب این آب خمار می‌کشند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۵۷

پیام کرد مرا بامْداد بَحْرِ عَسَل
که موجْ موجِ عَسَل بین، به چَشمِ خَلْق غَزَل

به روزه دار نیاید زِآب جُز بانگی
وَلیکْ عاقِبَت آن بانگ هم رَسَد به عَمَل

سَماعْ شَرفهٔ آب است و تِشْنگان در رَقص
حَیات یابی ازین بانگِ آب اَقَلِّ اَقَل

بگوید آب زِمن رُسته‌یی، به من آیی
به آخِر آن جا آیی که بوده‌یی اوَّل

به جان و سَر که ازین آب بر سَر اَرْریزَد
هزار طُرّه بِرویَد زِمُشکْ بر سَرِ کَل

شراب خوار که نامیخت با شرابْ این آب
کَشَد خُمارِ پَیاپِی، تو باش، لاتَعْجَل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.