هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی و جمال بی‌نهایت خداوند سخن می‌گوید و بیان می‌کند که همه چیز در برابر عظمت او سر تعظیم فرود می‌آورد. شاعر از دل به عنوان نماد عشق و بندگی یاد می‌کند و تأکید می‌کند که همه چیز تحت فرمان اوست و هیچ گنجی در برابر او ارزش ندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم فلسفی و عرفانی دارد. بنابراین، برای سنین پایین‌تر ممکن است قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۵۹

زِ خود شُدم زِ جَمالِ پُر از صفا، ای دل
بِگُفتَمَش که زِهی خوبیِ خدا، ای دل

غُلامِ توست هزار آفتاب و چَشم و چراغ
زِپَرتوِ تو ظِلال است جان‌ها، ای دل

نِهایَتی‌ست که خوبی از آن گُذَر نکُند
گُذشت حُسنِ تو از حَدّ و مُنْتَها، ای دل

پَریّ و دیو به پیشِ تو بَسته‌اند کَمَر
مَلَک سُجود کُند وَاخْتَر و سَما، ای دل

کُدام دل که بَرو داغِ بَندگیِّ تو نیست؟
کُدام داغِ غَمی کِش نه‌یی دَوا، ای دل؟

به حُکْمِ توست همه گنج‌هایِ لَمْ یَزَلی
چه گنج‌ها که نداری تو در فَنا، ای دل؟

نَظَر زِسوختگان وامَگیر، کَزْ نَظَرت
چه کوثَر است و دَوا، دَفْعِ سوز را، ای دل

بِگُفتَم این مَهْ مانَد به شَمسِ تبریزی
بِگُفت دل که کُجایَست تا کجا، ای دل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.