هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و هجران سخن می‌گوید و از درد فراق و دوری از معشوق شکوه می‌کند. او از عشق به عنوان نیرویی بی‌زوال و جاودان یاد می‌کند و از معشوق به عنوان منبع آرامش و زیبایی یاد می‌نماید. شاعر همچنین از ضعف و ناتوانی خود در برابر عشق و هجران سخن می‌گوید و از خداوند طلب کمک و رهایی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد تا بتواند به درستی درک و تفسیر شود.

غزل شمارهٔ ۱۳۶۱

عُمْرُکَ یا واحِدًا فی دَرَجاتِ الْکَمال
قَدْ نَزَلَ الْهَمُّ بی‌یا سَنَدِی قُمْ، تَعال

چند ازین قیل و قال؟ عشقْ پَرست و بِبال
تا تو بِمانی چو عشق، در دو جهانْ بی‌زَوال

یا فَرَجی مُونِسی، یا قَمَرَ الْمَجْلِسِ
وَجْهُکَ بَدْرٌ تَمامْ ریقُکَ خَمْرٌ حَلال

چند کَشی بارِ هَجْر؟ غُصّه و تیمارِ هَجْر؟
خاصه که مِنْقارِ هَجْر، کَنْد تو را پَرّو بال

روُحُکَ بَحْرُالْوَفا، لَوْنُکَ لَمْعُ الصَّفا
عَمْرُکَ، لَوْلا التُّقی قُلْتُ اَیا ذَاالْجَلال

آهْ زِنَفْسِ فُضول، آهْ زِضَعفِ عُقول
آهْ زِیارِ مَلول، چند نِمایَد مَلال؟

تُطْرِبُ قَلْبَ الْوَری، تُسْکِرُهُمْ بِالْهَوی
تُدْرِکُ ما لا یُری، اَنْتَ لَطیفُ الْخَیال

آن کِه هَمی‌خوانَمَش، عَجْز نمی‌دانَمَش
تا که بِتَرسانَمَش از سِتَم و از وَبال

تُذْهِلُ اَرْواحَهُمْ، تُسْکِرُ اَشْباحَهُمْ
تُجْلِسُهُمْ مَجْلِسًا، فیهِ کُؤُوسٌ ثِقال

جُمله سوآل و جواب زوست و مَنَم چون رَباب
می‌زَنَدَم او شِتاب، زَخْمه که یعنی بِنال

تُصْلِحُ مِیزانَنا، تُحْسِنُ اَلْحانَنا
تُذْهِبُ اَحْزانَنا، اَنْتَ شَدیدُ الْمِحالْ

یک دَمْ آوازِ مات، یک دَمْ بانگِ نَجات
می‌زَنَد آن خوش صِفات، بر من و بر وَصفِ حال
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.