۳۶۵ بار خوانده شده

به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است

به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است
تلاش چشمهٔ حیوان دلیل کم طلبی است

حدیث دل به که گویم چه راه بر گیرم
که آه بی اثر است و نگاه بی ادبی است

غزل به زمزمه خوان پرده پست تر گردان
هنوز نالهٔ مرغان نوای زیر لبی است

متاع قافلهٔ ما حجازیان بردند
ولی زبان نگشائی که یار ما عربی است

نهال ترک ز برق فرنگ بار آورد
ظهور مصطفوی را بهانه بولهبی است

مسنج معنی من در عیار هند و عجم
که اصل این گهر از گریه های نیم شبی است

بیا که من ز خم پیر روم آوردم
می سخن که جوان تر ز باده عنبی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حسرت جلوهٔ آن ماه تمامی دارم
گوهر بعدی:فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.