هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از خاقانی، به موضوعات عشق، وحدت وجود، وصف طبیعت و مفاهیم فلسفی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی فراگیر سخن می‌گوید که بر تمام جهان سیطره دارد و انسان را به تفکر در اسرار ازل و یکتایی خداوند فرا می‌خواند. همچنین، او از زیبایی‌های طبیعت مانند گل و لاله به عنوان نمادهایی از عشق الهی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به دانش ادبی و تفسیری دارند که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

این گنبد مینائی این پستی و بالائی

این گنبد مینائی این پستی و بالائی
در شد بدل عاشق با این همه پهنائی

اسرار ازل جوئی بر خود نظری وا کن
یکتائی و بسیاری پنهانی و پیدائی

ای جان گرفتارم دیدی که محبت چیست
در سینه نیاسائی از دیده برون آئی

برخیز که فروردین افروخت چراغ گل
برخیز و دمی بنشین با لالهٔ صحرائی

عشق است و هزار افسون حسن است و هزار آئین
نی من بشمار آیم نی تو بشمار آئی

صد ره بفلک بر شد صد ره بزمین در شد
خاقانی و فغفوری جمشیدی و دارائی

هم با خود و هم با او هجران که وصالست این
ای عقل چه میگوئی ای عشق چه فرمائی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
گوهر بعدی:به یکی از صوفیه نوشته شد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.