هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید. او از طبیب عاشقان درخواست کمک می‌کند و از حالات روحی و احساسات خود در برابر معشوق صحبت می‌کند. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که او را به اوج می‌رساند و در عین حال باعث آشفتگی و دیوانگی او می‌شود. او از معشوق درخواست لطف و دلداری می‌کند و از تأثیرات عمیق عشق بر زندگی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۳

هان، ای طَبیبِ عاشقان دستی فروکَش بر بَرَم
تا بَخْت و رَخْت و تَخْتِ خود، بر عَرش و کُرسی بر بَرَم

بر گَردن و بر دستِ من، بَربَند آن زنجیر را
اَفْسونْ مَخوان زَافْسونِ تو، هر روز دیوانه تَرَم

خواهم که بِدْهَم گنجِ زَر، تا آن گواهِ دل بُوَد
گرچه گواهی می‌دَهَد، رُخسارهٔ هَمچون زَرَم

وَرْتو گواهانِ مرا رَد می‌کُنی ای پُر جَفا
ای قاضیِ شیرینْ قَضا، باری فُروخوان مَحْضَرَم

بی‌لُطف و دلداریِّ تو، یارَب چه می‌لَرزَد دِلَم
در شوقِ خاکِ پایِ تو، یارَب چه می‌گردد سَرَم

پیشَم نِشین، پیشَم نِشان، ای جانِ جانِ جانِ جان
پُر کُن دِلَم گَر کَشتی‌اَم، بیخَم بِبُر گَر لَنْگَرم

گَهْ در طَوافِ آتشَم، گَهْ در شِکافِ آتشَم
بادْ آهنِ دل سُرخ رو، از دَمگَهِ آهنگَرَم

هر روزِ نو جامی دَهَد، تَسکین و آرامی دَهَد
هر روز پیغامی دَهَد، این عشقِ چون پیغامبَرَم

در سایه‌اَت تا آمدم، چون آفتابم بر فَلَک
تا عشق را بَنده شُدم، خاقان و سُلطانْ سَنْجَرم

ای عشق آخِر چند من، وَصفِ تو گویم بی‌دَهَن؟
گَهْ بُلبُلم، گَهْ گُلْبُنم، گَهْ خِضْرَم و گَهْ اَخْضَرَم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.