هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس غربت، بیخانمانی و سرگردانی خود میگوید. او خود را مانند خاکستری سرد شده در صحرا میداند که از بادهای زندگی خاموش شده است. با وجود غم و اشک، امیدواری به آینده و انتظار برای رسیدن به مقصدی بهتر در او زنده است. او خود را جویباری از روزگار میداند که از چشمهسار زندگی سرچشمه گرفته و به سوی ابدیت در حرکت است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، احساسات پیچیدهای مانند غربت، انتظار و امیدواری در آن مطرح شده که برای سنین پایینتر ممکن است قابل درک نباشد.
هوای خانه و منزل ندارم
هوای خانه و منزل ندارم
سر راهم غریب هر دیارم
سحر می گفت خاکستر صبا را
«فسرد از باد این صحرا شرارم
گذر نرمک ، پریشانم مگردان
ز سوز کاروانی یادگارم»
ز چشمم اشک چون شبنم فرو ریخت
که من هم خاکم و در رهگذارم
بگوش من رسید از دل سرودی
که جوی روزگار از چشمه سارم
ازل تاب و تب پیشنیهٔ من
ابد از ذوق و شوق انتظارم
میندیش از کف خاکی میندیش
بجان تو که من پایان ندارم
سر راهم غریب هر دیارم
سحر می گفت خاکستر صبا را
«فسرد از باد این صحرا شرارم
گذر نرمک ، پریشانم مگردان
ز سوز کاروانی یادگارم»
ز چشمم اشک چون شبنم فرو ریخت
که من هم خاکم و در رهگذارم
بگوش من رسید از دل سرودی
که جوی روزگار از چشمه سارم
ازل تاب و تب پیشنیهٔ من
ابد از ذوق و شوق انتظارم
میندیش از کف خاکی میندیش
بجان تو که من پایان ندارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:زمستان را سرآمد روزگاران
گوهر بعدی:از چشم ساقی مست شرابم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.