۳۲۷ بار خوانده شده

فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است

فرشته گرچه برون از طلسم افلاک است
نگاه او بتماشای این کف خاک است

گمان مبر که بیک شیوه عشق می بازند
قبا بدوش گل و لاله بی جنون چاک است

حدیث شوق ادا میتوان بخلوت دوست
به ناله ئی که ز آلایش نفس پاک است

توان گرفت ز چشم ستاره مردم را
خرد بدست تو شاهین تند و چالاک است

گشای چهره که آنکس که لن ترانی گفت
هنوز منتظر جلوهٔ کف خاک است

درین چمن که سرود است و این نوا ز کجاست
که غنچه سر بگریبان و گل عرقناک است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:هوس هنوز تماشا گر جهانداری است
گوهر بعدی:عرب که باز دهد محفل شبانه کجاست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.