هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه با دعا و سجده، وجود خود را وقف معشوق کرده است. او از تلاش‌های بی‌وقفه‌اش برای نزدیکی به معشوق و تحمل رنج‌ها و زخم‌ها در این راه می‌گوید. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که وجودش با خواستن معشوق، دگرگون شده و به سوی او شتافته است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۰۶

هر شب و هر سَحَر تو را، من به دُعا بِخواستم
تا به چه شیوه‌ها تو را، من زِ خدا بِخواستم

تا شَوی از سُجودِ من، مونِس این وجودِ من
خود بِشُد این وجودِ من، چون که تو را بِخواستم

در پِی آفتابِ تو سایه بُدَم، ضیاطَلَب
پاکْ چو سایه خوردی‌‌‌‌‌ام، چون که ضیا بِخواستم

آهنی‌‌‌‌‌ام، زِ عشقِ تو خواسته نورِ آیِنِه
آتش و زَخْم می‌خورم، چون که صَفا بِخواستم

سویِ تو چون شِتافتم، جایِ قَدَم نیافتم
پاکْ زِ جا بِبُردی‌‌‌‌‌ام، چون زِ تو جا بِخواستم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.