هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و غم رنج میبرد. شاعر از بیقراری، اندوه و عشق خود سخن میگوید و از شمس تبریزی به عنوان معشوق یاد میکند. او از تنهایی، شکستهای عاطفی و آتش درونی خود میگوید و آرزوی وصال دارد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهی ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴۰۸
تا به کِی ای شِکَر چو تَنْ بیدل و جانْ فَغان کُنم؟
چند زِ برگ ریزِ غَمْ زَرد شوم؟ خَزان کُنم؟
از غَم و اَنْدُهان من، سوختْ درونِ جانِ من
جُمله فروغِ آتشین، تا به کِیاَش نَهان کُنم؟
چند زِ دوستْ دشمنی؟ جان شِکَنیّ و تَن زنی؟
چند منِ شکسته دل، نوحهٔ تَنْ به جان کُنم؟
مومنِ عشقَم ای صَنَم نَعْرهٔ عشق میزَنَم
هَمچو اسیرَکان زِ غَمْ تا به کِی اَلْاَمان کُنم؟
چون که خیالِ تو سَحَر، سویِ من آید ای قَمَر
چون گُذَرد زِ موجِ خون؟ خاصه که خون فَشان کُنم
سنگ شُد آب از غَمَم، آه، نه سنگ و آهَنَم
کآتَش رویَد از تَنَم، چون که حَدیثِ آن کُنم
ای تبریز شَمسِ دین، با تو قَرین و چون قَرین
دورِ قَمَر اگر هِلَد، با تو یکی قِران کُنم
چند زِ برگ ریزِ غَمْ زَرد شوم؟ خَزان کُنم؟
از غَم و اَنْدُهان من، سوختْ درونِ جانِ من
جُمله فروغِ آتشین، تا به کِیاَش نَهان کُنم؟
چند زِ دوستْ دشمنی؟ جان شِکَنیّ و تَن زنی؟
چند منِ شکسته دل، نوحهٔ تَنْ به جان کُنم؟
مومنِ عشقَم ای صَنَم نَعْرهٔ عشق میزَنَم
هَمچو اسیرَکان زِ غَمْ تا به کِی اَلْاَمان کُنم؟
چون که خیالِ تو سَحَر، سویِ من آید ای قَمَر
چون گُذَرد زِ موجِ خون؟ خاصه که خون فَشان کُنم
سنگ شُد آب از غَمَم، آه، نه سنگ و آهَنَم
کآتَش رویَد از تَنَم، چون که حَدیثِ آن کُنم
ای تبریز شَمسِ دین، با تو قَرین و چون قَرین
دورِ قَمَر اگر هِلَد، با تو یکی قِران کُنم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.