هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که با وجود دیدن بتان بسیار، هیچکس به زیبایی و افسون معشوق او نبوده است. او از پریشانی و حیرانی خود در این عشق میگوید و از معشوق میخواهد که دل او را از این حالت نجات دهد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴۱۶
تُرُش روییّ و خشمینی چُنین شیرین، نَدیدسْتَم
زِ افسونهاشْ مَجنونم، زِ اَفْسان هاشْ سَرمَستم
بُتان بس دیدهام جانا وَلیکِن نی چُنین زیبا
تویی پیوندم و خویشم، کُنون در خویشْ دَرج اَستم
همه شب از پَریشانی، چنان بودم که میدانی
وَلیک این دَمْ زِحیرانی کَریما از دِگَر دستم
از این حالَت که دل دارد، بگیر و بَرجَهان او را
که من خاکی زِ سعیِ تو زِ رویِ خاک بَرجَستم
زِ افسونهاشْ مَجنونم، زِ اَفْسان هاشْ سَرمَستم
بُتان بس دیدهام جانا وَلیکِن نی چُنین زیبا
تویی پیوندم و خویشم، کُنون در خویشْ دَرج اَستم
همه شب از پَریشانی، چنان بودم که میدانی
وَلیک این دَمْ زِحیرانی کَریما از دِگَر دستم
از این حالَت که دل دارد، بگیر و بَرجَهان او را
که من خاکی زِ سعیِ تو زِ رویِ خاک بَرجَستم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.