هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند فنا، بی‌اعتباری دنیا، طمع، فقر، تقدیر، بی‌مروتی دنیا، و تنگ‌دستی می‌پردازد. شاعر از نارسایی‌های زندگی و بی‌عدالتی‌های اجتماع گلایه می‌کند و بر بی‌اعتباری دنیا و ارزش‌های مادی تأکید دارد. همچنین، اشاره‌ای به تجرد و جنون به عنوان حالاتی شایسته دارد و از بی‌کسی و ناامیدی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی و اخلاقی، برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم برخی از اشارات و تمثیل‌های شعر دچار مشکل شوند.

غزل شمارهٔ ۳۴

جز پیش ما مخوانید افسانهٔ فنا را
هرکس نمی‌شناسد آواز آشنا را

از طاق و قصر دنیاکز خاک وخشت چینید
حیف‌است پست‌گیرید معراج پشت پا را

چشم طمع مدوزید برکیسهٔ خسیسان
باورنمی‌توان داشت سگ نان دهد گدا را

روزی‌دو زین بضاعت‌مردن کفیل‌هستی‌ست
برگ معاش ماکرد تقدیرخونبها را

در چشم‌کس‌ نمانده‌ست‌گنجایش مروت
زین خانه‌ها چه مقدار تنگی‌گرفت جا را

از دستبرد حاجت نم در جبین نداریم
آخرهجوم مطلب شست ازعرق حیا را

جز نشئهٔ تجرد شایستهٔ جنون نیست
صرف بهار ماکن رنگی زگل جدا را

تا زنده‌ایم باید در فکر خویش مردن
گردون بی‌مروت برماگماشت ما را

آهم‌ز نارسایی شد اشک و با عرق ساخت
پستی‌ست‌گر خجالت شبنم‌کند هوا را

بیکاری آخرکار دست مرا به خون بست
رنگین نمی‌توان‌کرد زین بیشتر حنا را

دست در آستینم بی‌دامن غنا نیست
صبح است با اجابت نامحرم دعا را

از هرکه خواهی امداد اول تلافی‌اش‌کن
دستی گر نداری زحمت مده عصا را

خاک زمین آداب‌گر پی سپر توان‌کرد
ای تخم آدمیت بر سرگذار پا را

هنگام شیب بیدل‌کفر است شعله‌خویی
محراب‌کبر نتوان‌کردن قد دوتا را
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.