هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند عشق، حقیقت، رازهای هستی و رابطهی انسان با جهان میپردازد. با استفاده از استعارههای زیبا مانند دریا، عنقا، یوسف و زلیخا، خورشید و صحرا، شاعر به بیان احساسات عمیق و تفکرات انتزاعی میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات تاریخی مانند داستان یوسف و زلیخا ممکن است نیاز به پیشزمینهی فرهنگی و ادبی داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۳۸
موج پوشید روی دریا را
پردهٔ اسم شد مسما را
نیست بیبال اسم پروازش
کس ندید آشیان عنقا را
عصمت حسن یوسفی زد چاک
پردهٔ طاقت زلیخا را
میکشد پنبه هرسحرخورشید
تا دهد جلوه داغ دلها را
جاده هرسوگشاده است آغوش
که دریدهست جیب صحرا را
شعلهٔ دل ز چشم تر ننشست
ابر ننشاند جوش دریا را
آگهی میزند چوآیینه
مُهر بر لب زبانگویا را
قفلگنج زر است خاموشی
از صدف پرس این معما را
بیدل ار واقفی ز سرّ یقین
ترککن قصهٔ من وما را
پردهٔ اسم شد مسما را
نیست بیبال اسم پروازش
کس ندید آشیان عنقا را
عصمت حسن یوسفی زد چاک
پردهٔ طاقت زلیخا را
میکشد پنبه هرسحرخورشید
تا دهد جلوه داغ دلها را
جاده هرسوگشاده است آغوش
که دریدهست جیب صحرا را
شعلهٔ دل ز چشم تر ننشست
ابر ننشاند جوش دریا را
آگهی میزند چوآیینه
مُهر بر لب زبانگویا را
قفلگنج زر است خاموشی
از صدف پرس این معما را
بیدل ار واقفی ز سرّ یقین
ترککن قصهٔ من وما را
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.