هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عاطفی، ناامیدی، و احساس شکست سخن می‌گوید. شاعر از فشارهای روحی، بی‌پناهی، و ناتوانی در برابر سرنوشت تلخ خود می‌نالد. همچنین، اشاره‌هایی به عشق، زیبایی، و تأثیرات منفی شرایط بیرونی بر روحیه فرد دارد. در نهایت، متن به نوعی تسلیم در برابر تقدیر و ناتوانی در تغییر شرایط اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، شکست، و تسلیم در برابر سرنوشت ممکن است برای خوانندگان جوان سنگین باشد و نیاز به درک و تجربه بیشتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۹

سری‌نبودبه وحشت‌زبزم‌جستن‌مارا
فشار تنگی دلها شکست دامن ما را

چواشک بی سر و پایی جنون شوق‌که‌دارد
زکف نداد دویدن عنان دیدن ما را

رسیده‌ایم ز هر دم زدن به عالم دیگر
سراغ ازنفس ماکنید مسکن ما را

سیاه روزی شمع آشکار شد زتأمل
به‌پیش‌پا چه بلایی‌ست طبع روشن ما را

کجا رویم‌که بیداد دل رسد به شنیدن
به سرمه داد نگاهش غبار شیون ما را

نگه‌چو جوهر آیینه سوخت ریشه‌به‌مژگان
ز شرم حسن‌که دادند آب‌گلشن ما را

فلک چوسبحه درین خشکسال قحط مروت
به پای ریشه دوانید تخم خرمن ما را

نفس به قید دل افسرده همچو موج به‌گوهر
همین یک آبله استادگی‌ست رفتن ما را

عروج نازگلی بود از بهار ضعیفی
به پا فتاد سرما ز پا فتادن ما را

جز انفعال ندارد هلاک مور تلافی
دیت همین فرق جبهه‌ای‌ست‌کشتن ما را

زشرم وسوسه دادیم عرض شهرت بیدل
که فکرما نکند تیره‌، طبع روشن ما را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.