هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، تسلیم در برابر تقدیر، و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر از دردها و رنج‌های خود سخن می‌گوید و به دنبال یافتن معنا و حقیقت در زندگی است. او از ناامیدی‌ها و تلاش‌های بی‌ثمر خود می‌گوید و در نهایت به تسلیم در برابر قضا و قدر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳

خدا چو شمع دهد جرأت آب دیدهٔ ما را
که افکند ته پاگردن‌کشیدهٔ ما را

شهید تیغ تغافل بر آستان‌که نالد
تظلمی‌ست چو اشک از نظر چکیدهٔ ما را

چه دشت و درکه نکردیم قطع درپی فرصت
کسی نداد سراغ آهوی رمیدهٔ ما را

نداشتیم به وهم آنقدر دماغ تپیدن
به باد داد نفس خاک آرمیدهٔ ما را

به انفعال رسیدیم از فسون تعلق
به رخ فکند حیا دامن نچیدهٔ ما را

مگر به محکمهٔ دل یقین شود حق وباطل
گواه‌کیست حدیث ز خود شنیدهٔ ما را

نبرد همت‌کس از تلاش‌گوی تسلی
بیفکنید درتن ره شر بریدهٔ ما را

زربشه تا به ثمر صدهزارمرحله طی شد
که‌کرد این همه قاصد به خود رسیدهٔ ما را

مژه زهم نگشودیم تا چکد نم اشکی
گداخت شرم رقم‌کلک شق ندیدهٔ ما را

مباد تا به ابد نالد و خموش نگردد
به یاد شمع مده صبح نادمیدهٔ ما را

مقیم‌گوشهٔ نقش قدم شویم وگرنه
درکه حلقه‌کند پیکر خمیدهٔ ما را

نهفته است قضا سرنوشت معنی بیدل
رقم‌کجاست مگر خط‌کشی جریدهٔ ما را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.