هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق، شوریدگی، و تجربیات روحانی می‌پردازد. در آن از استعاره‌هایی مانند چراغ طور، پروانه و آتش، و زنبور و شهد استفاده شده است تا مفاهیم عمیق عشق الهی، رنج، و وصال را بیان کند. شاعر به مفاهیمی مانند عجز در برابر عشق، سوختن در راه معشوق، و ناامیدی‌های دنیوی اشاره می‌کند و در نهایت، تأکید بر این دارد که عشق حقیقی فراتر از محدودیت‌های مادی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و جدایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۰

عشق اگر در جلوه آرد پرتو مقدور را
ازگداز دل دهد روغن چراغ طور را

عشق چون‌گرم طلب سازد سر پرشور را
شعلهٔ افسرده پندارد چراغ طور را

بی‌نیازی بسکه‌مشتاق لقای عجز بود
کرد خال روی دست خود سلیمان موررا

از فلک بی‌ناله‌کام دل نمی‌آید به دست
شهد خواهی آتشی زن خانهٔ زنبور را

از شکست‌دل چه‌عشرتهاکه برهم خورد و رفت
موی چینی شام جوشاند از سحر فغفور را

آرزومند ترا سیرگلستان آفت است
نکهت‌گل تیغ باشد صاحب ناسور را

سوختن در هرصفت منظورعشق افتاده‌است
مشرب پروانه ز آتش نداند نور را

صاف و دردی نیست در خمخانهٔ تحقیق لیک
دار بالا برد شور نشئهٔ منصور را

گردلی داری تو هم‌خون‌ساز و صاحب‌نشئه باش
می‌شدن مخصوص نبود دانهٔ انگور را

درطریق نفع خودکس نیست محتاج دلیل
بی‌عصا راه دهن معلوم باشدکور را

خوش‌نما نبود به پیری عرض‌انداز شباب
لاف‌گرمی سرد باشد نکهت‌کافور را

برامید وصل مشکل نیست قطع زندگی
شوق منزل می‌کند نزدیک‌، راه دور را

نغمه همه درنشئه پیمایی قیامت می‌کند
موج می تار است بیدل‌کاسهٔ طنبور را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.