هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از حالات خود در مجلس شراب و میگساری سخن می‌گوید. او از شکستن ساغرها، سرمستی و مستی، و همچنین از افرادی که از این راه دوری می‌کنند و فضول هستند، انتقاد می‌کند. شاعر همچنین از عشق و دلبر خود یاد می‌کند و از ساقی می‌خواهد که می را پر کند. در نهایت، شاعر از آزادگی و سادگی خود و تعلق خاطر به تبریز و می سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیمی مانند شراب و میگساری و انتقادهای اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، درک کامل مفاهیم عرفانی و انتقادی موجود در متن نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۴۸

در مَجْلِسِ آن رُستَم، درعَربَده بِنْشَستم
صد ساغَر بِشْکَستم، آهسته که سَرمَستم

ای مُنْکِرِ هر زنده خُنْبَک زنی و خَنده
ای هم خَر و خَربَنده، آهسته که سَرمَستم

ای عاقلِ چون لَنْگَر ای روتْ چو آهنگر
در دِلْبَرِ ما بِنْگَر، آهسته که سَرمَستم

تو شَخْصَکِ چوبینی، گَر پیشتَرَک شینی
صد دَجلهٔ خون بینی، آهسته که سَرمَستم

کاهِل مَشو ای ساقی باقی است زِ ما باقی
پُر دِهْ می راواقی، آهسته که سَرمَستم

آن‌ها که مَلولانند زین راه، چه گولانند
بَسْ سَردْ فُضولانند، آهسته که سَرمَستم

شَمسُ الْحَقِ آزاده، تبریز و میِ ساده
تا حَشْرْ من افتاده، آهسته که سَرمَستم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.