هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعارههای عمیق، به بیان احساسات شاعر درباره عشق، فراق، و رنجهای روحی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند تبسم، گل، خاک مزار، شهید، عبرت، و انتظار استفاده میکند تا احساسات خود را به تصویر بکشد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند قیامت، دل، و آیینه دارد که بر عمق معانی شعر میافزاید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تصاویر به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۱۱۸
تبسم ریز لعلشگر نشان پرسد غبارم را
ببوسد تا قیامت بویگل خاک مزارم را
ز افسوسیکهدارد عبرت خون شهید من
حنایی میکند سودنکف دست نگارم را
مبادا دیدهٔ یعقوب توفان نموگیرد
نگاری در سر راه تمنا انتظارم را
ز اشکم بر سر مژگان عنان داری نمیآید
گر وتازیست باصد شعله طفل نی سوارمرا
توقع هرچهباشد بیصداعی نیست ایساقی
قدح برسنگ زن تا بشکنی رنگ خمارم را
ز دل شورقیامت میدماند رشک همچشمی
به هر آیینه منمایید رویگلعذارم را
شرارکاغذم از فرصت عیشم چه میپرسی
به رنگ رفته چشمکهاستگلهای بهارم را
به چشم بسته هم پیدا نشدگرد خیال من
نهانتر از نهانها جلوه دادند آشکارم را
هوس در عالمناموس یکتایی نمیگنجد
سراغشکن ز من هرجا تهی یابیکنارم را
گر این بیحاصلی از مزرع خشکم نمو دارد
جبین هم دستخواهد از عرق شستآبیارمرا
چو آتش سرکشیها میکنم اما ازین غافل
که جز افتادگیکس برنخواهد دشت بارم را
شررخیزستگرد پایمال بیکسی بیدل
به یاد دامن قاتل مده خون شکارم را
ببوسد تا قیامت بویگل خاک مزارم را
ز افسوسیکهدارد عبرت خون شهید من
حنایی میکند سودنکف دست نگارم را
مبادا دیدهٔ یعقوب توفان نموگیرد
نگاری در سر راه تمنا انتظارم را
ز اشکم بر سر مژگان عنان داری نمیآید
گر وتازیست باصد شعله طفل نی سوارمرا
توقع هرچهباشد بیصداعی نیست ایساقی
قدح برسنگ زن تا بشکنی رنگ خمارم را
ز دل شورقیامت میدماند رشک همچشمی
به هر آیینه منمایید رویگلعذارم را
شرارکاغذم از فرصت عیشم چه میپرسی
به رنگ رفته چشمکهاستگلهای بهارم را
به چشم بسته هم پیدا نشدگرد خیال من
نهانتر از نهانها جلوه دادند آشکارم را
هوس در عالمناموس یکتایی نمیگنجد
سراغشکن ز من هرجا تهی یابیکنارم را
گر این بیحاصلی از مزرع خشکم نمو دارد
جبین هم دستخواهد از عرق شستآبیارمرا
چو آتش سرکشیها میکنم اما ازین غافل
که جز افتادگیکس برنخواهد دشت بارم را
شررخیزستگرد پایمال بیکسی بیدل
به یاد دامن قاتل مده خون شکارم را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.