هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی می‌پردازد. شاعر از درد فراق، شوق دیدار، و ناامیدی‌های عاشقانه سخن می‌گوید. همچنین، مضامینی مانند صبر، سکوت، و تحمل رنج‌های عشق در آن دیده می‌شود. شعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالات درونی شاعر را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج‌های عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۳

بسکه چون‌گل پرده‌ها بر پرده شد سامان مرا
پیرهن در جلوه آبم‌گرکنی عریان مرا

تا به پستی‌ها عروج اعتبارم‌گل‌کند
خامشی چون آتش یاقوت زد دامان مرا

از پی اصلاح ناهمواری طبع درشت
آمد ورفت نفسها بس بود سوهان مرا

کاروان اشکم از عاجز متاعی‌ها مپرس
آبله محمل‌کش است از دیده تا دامان مرا

شوق دیدارم‌، چه‌سود ازخویش بیرون رفتنم
دیدهٔ یعقوبم و جا نیست درکنعان مرا

ای طلب دروصل هم مشکن غبارجستجو
آتشم‌گر زنده می‌خوهی ز پا منشان مرا

در شکست من بنای ناامیدی محکم است
فکر تعمیری ندارم تاکند ویران مرا

در غم‌آباد فلک چون خانهٔ وهم حباب
نیست جزیک عقدهٔ تار نفس‌، سامان مرا

زین سبکساری‌که در هرصفحه نقشم زایل است
عشق ترسم محو سازد از دل یاران مرا

همچو شبنم نیست در آشوبگاه این چمن
گوشهٔ امنی به غیر از دیدهٔ حیران مرا

می رسد دلدار رومن‌عمریست‌ازخودرفته‌ام
بک نگاه واپسین ای شوق برگردان مرا

در رهش چون خامه‌کار پستی‌ام بالاگرفت
آنچه بیدل‌، ناخن پا بود، شد مژگان مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.