هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی عاشقانه و عارفانه، به بیان احساسات عمیق و رنج‌های پنهان می‌پردازد. شاعر از عشق، رنج، رسوایی، و ناتوانی در پنهان کردن احساسات سخن می‌گوید. او از ناله‌های آتشین، اشک‌های پنهان، و تلاش برای حفظ آبرو در میان مردم یاد می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق ناکام، تنهایی، و ناامیدی اشاره دارد. در نهایت، شاعر به دنبال رهایی از این رنج‌هاست اما درمی‌یابد که گریزی نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، ناامیدی، و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۶

هوس مشتاق رسوایی مکن سودای پنهان را
به روی خندهٔ مردم مکش چاک‌گریبان را

به برق ناله آتش در بهار رنگ و بو افکن
چو شبنم آبرویی نیست اینجا چشم‌گریان را

براین محفل نظر واکردنم چون شمع می‌سوزد
تبسم در نمک خواباند این زخم نمایان را

کفی افشانده‌ام چون صبح لیک از ننگ بیکاری
به‌وحشت دسته می‌بندم شکست رنگ امکان‌را

به عرض ناز معشوقی‌کشید ازگریه‌کار من
سرشک آخر سرانگشت حنایی‌کرد مژگان را

نقاب از آه من بردار و چاک دل تماشاکن
حجابی نیست جزگرد نفسها صبح عریان را

غباری دیده‌ای دیگر ز حال ما چه می‌پرسی
شکست آیینه پرداز است رنگ ناتوانان را

ز محو جلوه‌ات شوخی سر مویی نمی‌بالد
نگه در دیدهٔ آیینه خون شد چشم حیران را

زگرد رنگ این‌گلشن‌، نبود مکان برون جستن
به رنگ صبح آخر بر خود افشاندیم دامان را

ز بینایی‌ست از خار علایق دامن فشاندن
نگاه آن به‌که بردارد ز ره خویش مژگان را

درین‌گلشن به این تنگی نباید غنچه‌گردیدن
چوگل یک چاک دل واشو به‌دامن‌کش‌گریبان را

مجو از هرزه ‌طبعان جوهر پاس نفس بیدل
که حفظ بوی خود مشکل بودگلهای خندان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.