هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، عافیت‌طلبی، حوادث زندگی و روحانیت می‌پردازد. شاعر از دردها و سختی‌های عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عافیت‌طلبی دشمن عشق است. همچنین، به ناپایداری دنیا و مسائل فلسفی مانند رابطه جسم و روح اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و حوادث زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۹

نظر برکجروان از راستان بیش است‌گردون‌را
که خاتم بیشتر دردل نشاند نقش واژون را

شهیدم لیک می‌دانم‌که عشق عافیت دشمن
چو‌یاقوتم به آتش می‌برد هر قطرهٔ خون را

در آغوش شکنج دام الفت راحتی دارم
خیال زلف لیلی سایهٔ بیدست مجنون را

گر از شور حوادث آگهی سر درگریبان‌کن‌!
حصار عافیت جز خم نمی‌باشد فلاطون را

نه تنها اغنیا را چرخ برمی‌دارد از پستی
زمین هم‌لقمه‌های چرب داندگنج قارون را

شعور جسم زنجیریست در راه سبکروحان
که‌چون‌خط نقش‌بندد، پای‌رفتن نیست‌مضمون‌را

دل است آن تخم بیرنگی‌که بهر جستجوی او
جگر سوراخ سوراخ است‌نه غربال‌گردون را

به‌قدرکوشش عشق ست نعل حسن درآتش
صدای ثیشهٔ فرهاد مهمیز است‌گلگون را

خیال ماسوا فرش است دروحدتسرای دل
درون خویش دارد خانهٔ آیینه بیرون را

حوادث‌مژدهٔ‌امن‌است اگردل‌جمع‌شدبیدل
گهرافسانه‌داندشورش امواج‌جیحون را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.