هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، به بیان احساسات عمیق عاشقانه، حیرت و تسلیم در برابر عشق می‌پردازد. شاعر از نگاه معشوق، جوشش عشق و حیرت، و تأثیرات آن بر روح و جان سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند تسلیم در برابر سرنوشت، رهایی از تعلقات دنیوی، و وحدت وجود در شعر مشهود است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۱

اگر اندیشه کند ط‌رز نگاه او را
جوش حیرت مژه سازد نگه آهو را

ما هم ازتاب وتب عشق به خود می‌بالیم
بر سر آتش اگر هست دمیدن مو را

عرض شوخی چه دهد نالهٔ محروم اثر
تیغ بی‌جوهر ماکرد سفید ابرو را

بس‌که تنگ است فضای چمن از نالهٔ من
بر زمین برگ‌ل از سایه نهد پهلو را

سرنوشتم نتوان خواند مگر در تسلیم
توأم جبههٔ خود ساخته‌ام زانو را

خاک گردیدم و از طعن خسان وارستم
آخر انباشتم از خود دهن بدگو را

نبض دل هم به تپش ناله طرازنفس است
چنگ اگر شانه به مضراب زندگیسو را

خال از نسبت رخسار تو رنگین‌تر شد
قرب خورشید به شب‌کرد مدد هندو را

صافی دیده و دل مانع تمییز دویی‌ست
پشت عینک به تفاوت نرساند رو را

تا نظر می‌کنی ازکسوت رنگ‌ آزادیم
رگ‌گل چند به زنجیرنشاند بورا

بیدل این‌عرصه تماشاکدة الفت نیست
سبزکرده‌ست در و دشت رم آهو را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.