هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و احساسات خود به معشوق سخن می‌گوید. او از طرب و شادی‌هایی که از معشوق می‌گیرد و همچنین از عجایب و اسرار وجودی معشوق صحبت می‌کند. شاعر به رابطه‌ی عمیق خود با غم عشق اشاره می‌کند و از نور و جذابیت معشوق می‌گوید که باعث شده او به دنبال آن باشد. در نهایت، شاعر از آتش عشق و اشتیاق خود سخن می‌گوید که از هر آتشی سوزاننده‌تر است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عشق و غم نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۵۴

گفتم به مَهی کَزْ تو، صد گونه طَرَب دارم
گفتا که به غیرِ آن، صد چیزِ عَجَب دارم

گفتم که دَرین بازی، ما را سَبَبی سازی
گفتا که من این بازی، بیرونِ سَبَب دارم

هر طایفه با قومی، خویشیّ و نَسَب دارند
من با غَمِ عشقِ تو، خویشیّ و نَسَب دارم

بیرون مَشو از دیده، ای نورِ پَسَندیده
کَزْ دولتِ نورِ تو، مَطلوبِ طَلَب دارم

آنَم که زِهرآهَش، در چَرخْ زَنَم آتش
وَزْ آتش بر آتش، از عشق لَهَب دارم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.