هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی‌ها و بلندی‌های معشوق سخن می‌گوید و از عشق و حیرت خود می‌نالد. او از تیره‌بختی و مجنون‌بودن در سایه‌ی معشوق می‌گوید و این که همه‌چیز در دو عالم، سراغی از خیال معشوق را به او می‌دهد. شاعر در نهایت از دل دیوانه‌ی خود می‌خواهد که صبر کند، چرا که چاره‌ای جز این نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی کافی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۷

کرده‌ام سرمشق حیرت سرو موزون تو را
ناله می‌خوانم بلندیهای مضمون تو را

شام پرورد غمم با صبح اقبالم چه‌کار
تیره‌بختی سایهٔ بید است مجنون تو را

خاکهای این چمن می‌بایدم بر سر زدن
بس که گل پوشید نقش پای گلگون تو را

ساز محشر گشت آفاق از نگاه حیرتم
در نی مژگان چه فریاد است مفتون تو را

شور استغنا برون از پرده‌های عجز نیست
رشتهٔ ما سخت پیچیده‌ست قانون تو را

فهم یکتایی‌ست فرق اعتبارات دویی
عمرها شد خوانده‌ام بر خویش افسون تو را

هرچه می‌بینم سراغی از خیالت می‌دهد
هر دو عالم یک ‌سر زانوست محزون تو را

ای دل ‌دیوانه صبری ‌کز سویدا چاره نیست
دیدهٔ آهو فرو برده‌ست هامون تو را

بیدل آزادی گر استقبال آغوشت کند
آنقدر واشو که نتوان بست مضمون تو را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
هرچه میبینم سراغی از خیالت میدهد
۱۳۹۹/۷/۲۶ ۱۴:۳۳

هرچه میبینم سراغی از خیالت میدهد