هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی به موضوعاتی مانند حقیقت، خودشناسی، عرفان و حیرت در برابر هستی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های عمیق مانند 'آیینه' به بررسی مفاهیمی مانند معرفت، ظاهر و باطن، و محدودیت‌های ادراک انسان می‌پردازد. آیینه در این شعر نماد حقیقت و خودشناسی است که گاه با تاریکی‌ها و حیرت‌های وجود انسان روبرو می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجزیه‌وتحلیل، به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان با پیشینه‌ی ادبی یا علاقه‌مند به مضامین انتزاعی بهتر می‌توانند با این شعر ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۱۶۲

با بد ونیک است یک رنگ هوس آیینه را
نیست اظهار خلاف هیچکس آیینه را

سرمهٔ بینش جهان‌در چشم ماتاریک‌کرد
شوخی جوهر بود در دیده خس آیینه را

وقت عارف از دم هستی مکدر می‌شود
چون سیاهی زیر می‌سازد نفس آیینه را

پاک بینان از خم دام عقوبت ایمنند
در نظربازی نمی‌گردد عسس آیینه را

از تماشاگاه دل ما را سر پرواز نیست
طوطی حیران ما داند قفس آیینه را

حسن هرجا دست بیداد تجلی واکند
نیست جز حیرت‌کسی‌، فریادرس آیینه را

چیست حیرت تانگردد پردة ساز فغان
جلوه‌ای داری‌که‌می‌ساز‌د جرس آیینه را

دل ز نادانی عبث فال تجمل می‌زند
زین چمن رنگی به روی‌کاربس آیینه را

عالم اقبال محو پردهٔ ادبار ماست
صد هماگم‌کرده در بال مگس آیینه را

خامشی آیینه‌دار معنی روشن دلی‌ست
نیست بیدل چاره ازپاس نفس آیینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.