هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی پیچیده و نمادین، به بیان حالات روحی و عرفانی شاعر می‌پردازد. او از ناامیدی، بی‌قراری، و جستجوی معنا در هستی سخن می‌گوید و خود را چون ذره‌ای پراکنده در جهان توصیف می‌کند. شاعر از درد طلب و حسرت سخن می‌گوید و هویت خود را در ابهام و عدم تعین می‌بیند.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است و درک آن نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، زبان پیچیده و نمادین آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲

ما رشتهٔ سازیم مپرس از ادب ما
صد نغمه سرودیم ونشد بازلب ما

چون مردمک‌، آیینهٔ جمعیت نوریم
در دایرهٔ صبح نشسته‌ست شب ما

بیتابی دل آتش سودای‌که دارد
تبخال به خورشید رسانده‌ست تب ما

هستی چوعدم زین من و ما هیچ ندارد
بی‌نشئه بلند است دم؟غ طرب ما

ابرام تک و تاز غباریم درین دشت
جانی‌که نداریم چه؟د به لب ما

چون ذره پراکندگی انشای ظهوریم
جزما نقطی‌کوک؟ر‌د منتخب ما

تا معنی اسرار پری فاش توان خواند
مکتوب به‌کهسار؟رید زحلب ما

گمگشتهٔ تحقیق خود آوارهٔ وهم است
ما را بگذارید به درد طلب ما

نی قابل عجزیم نه مقبول تعین
ازننگ به آدم‌که رساند نسب ما

پیداست‌که جز صورت عنقا چه نماید
آیینه ندارد دل بیدل لقب ما
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.