هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و متضاد شاعر درباره‌ی زندگی، هستی، و وضعیت انسان می‌پردازد. شاعر از تضادهای درونی، حیرت از جهان، و ناتوانی در درک هدف زندگی سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عجز، اضطراب، و جست‌وجوی معنا اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند اضطراب وجودی و پوچ‌انگاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۹

چون نگاه از بس به ذوق جلوه همدوشیم ما
یک مژه تا واشود صد دشت آغوشیم ما

حیرت ما ازدرشتیهای وضع عالم است
دهرتاکهسار شد آیینه می‌جوشیم ما

شمع فانوس حباب از ما منورکرده‌اند
روشنی داریم چندانی‌که خاموشیم ما

چشم‌بند غفلت هستی تماشاکردنی‌ست
دهرشور محشرست وپنبه درگوشیم ما

ساز تشویش عدم از هستی ما می‌دمد
عافیت بی‌اضطرابی نیست تا هوشیم ما

شعله‌گر دارد مقام عافیت خاکسترست
به‌که طاقتها به دست عجزبفروشیم ما

آمد و رفت نفس پر بی‌سبب افتاده است
کیست تافهمدکه از بهر چه می‌کوشیم‌ما

زندگی تنها وبال ما نشد ز اقبال عجز
نیستی هم بارتکلیف است تا دوشیم ما

احتیاط ظاهر امواج عجز باطن است
بسکه می‌بالد شکست دل زره پوشیم ما

راه مقصد جزبه سعی ناله نتوان‌کرد طی
چون جرس‌بیدرد هم ای‌کاش‌بخروشیم‌ما

چون نگه صدمدعا ازعجز مابی‌پرده است
نیست‌فریادی به‌این شوخی‌که‌خاموشیم‌ما

یاد ما بیدل وداع وهم هستی‌کردن است
تا خیالی در نظر داری فراموشیم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.