هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند وحدت وجود، عشق الهی، حیرت و سکوت عرفانی، و ناتوانی زبان در بیان احساسات عمیق می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند صحرا، گل، قلم، آه، و آیینه برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸

غیر وحدت برنتابد همت عرفان ما
دامن خویش است چون صحراگل دامان ما

شوق در بی‌دست‌وپایی نیست‌مأیوس طلب
چون قلم سعل قدم می‌بالد از مژگان ما

معنی اظهار صبح از وحشت انشا کرده‌اند
نامهٔ آهیم بیتابی همان عنوان ما

زین دبستان مصرع زلفی مسلسل خوانده‌ایم
خامشی مشکل که‌گردد مقطع دیوان ‌ما

وحشت ما زین چمن محمل‌کش صدعبرت است
نشکند رنگی‌که چینش نیست در دامان ما

یار در آغوش و نام او نمی‌دانم‌که چیست
سادگی ختم است چون آیینه‌بر نسیان ما

در تپیدن‌گاه امکان شوخی نظاره‌ایم
از غباری می‌توان ره بست بر جولان ما

مدعا از دل به لب نگذشته می‌سوزد نفس
اینقدر دارد خموشی آتش پنهان ما

مغثنم دار ای شرر جولانگه آغوش سنگ
تنگی فرضت بغل واکرده در میدان ما

جلوه درکار است و ما با خود قناعت‌کرده‌ایم
به‌که بر روی توباشد چشم ما حیران ما

بیدل از حیرت زبان درد دل فهمیدنی‌ست
آیسنه می‌پوشد امشب نالهٔ عریان ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.