هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به بیان احساسات عمیق انسانی مانند عشق، ناامیدی، آرزو و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از ناتوانی‌ها و محدودیت‌های خود در رسیدن به معشوق یا آرمان‌هایش سخن می‌گوید و از رنج‌های روحی و عاطفی خود می‌نالد. او از مفاهیمی مانند خاک، آتش، پرواز و قفس به‌عنوان نمادهایی برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰

شوق تو دامنی زد بر نارسایی ما
سرکوب بال وپر شد بی‌دست پایی ما

درکارگاه امکان بی‌شبهه نیست فطرت
تمثال می‌فروشد آیینه‌زایی ما

زان پنجهٔ نگارین نگرفت رنگ و بویی
پامال یأس‌گردید خون حنایی ما

یارب مباد آتش از شعله بازماند
خاک است بر سر ما از نارسایی ما

چون‌گل زباغ هستی ما هم فریب خوردیم
خون داشت درگریبان رنگین قبایی ما

گر اشک رخ نساید بر خاک ناتوانی
زان آستان‌که خواهد عذر جدایی ما

در راه او نشستیم چندان‌که خاک‌گشتیم
زین بیشتر چه باشد صبرآزمایی ما

از سجدهٔ حضورت بوی اثر نبردیم
امید دستها سود از جبهه‌سایی ما

تاکی هوس‌ نوردی تا چند هرزه‌گردی
یارب‌که سنگ‌گردد خاک هوایی ما

گر در قفس بمیریم زان به‌که اوج‌گیریم
بی‌بال و پر اسیریم آه از رهایی ما

سرها قدم نشین شد پروازهاکمین شد
صد آسمان زمین شد از بی‌عصایی ما

بیدل اگر توهّم بند نظر نباشد
کافی‌ست سیر معنی لفظ آشنایی ما
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.