هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از تمامی دنیا و مقامات آن چشم پوشیده و تنها خواستار حضور در خدمت معشوق است. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از عشق بی‌حد و مرز و تسلیم کامل در برابر معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶۹

بی‌خود شُده‌‌‌‌‌ام ‌لیکِن‌‌ بی‌‌خودتَر از این خواهم
با چَشمِ تو می‌گویم، من مَستِ چُنین خواهم

من تاجْ‌‌ نمی‌‌خواهم، من تَختْ‌‌ نمی‌‌خواهم
در خِدمَتَت افتاده، بر رویِ زمین خواهم

آن یارِ نِکویِ من، بِگْرفت گِلویِ من
گفتا که‌ چه می‌خواهی؟ گفتم که‌ همین خواهم

با بادِ صَبا خواهم، تا دَم بِزَنَم لیکِن
چون من دَم خود دارم، هَمرازِ مِهین خواهم

در حَلْقهٔ میقاتَم، ایمِن شُده ز آفاتَم
مومَم زِ پِیِ خَتْمَت، زان نَقْشِ نِگین خواهم

ماهی دِگَر است ای جان اَنْدَر دلِ مَهْ پنهان
زین عِلْمِ یَقینَسْتَم، آن عینِ یَقین خواهم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.