هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، نگاهی عمیق به ناکامی‌ها، ابهامات زندگی، و تلاش‌های بی‌ثمر انسان دارد. شاعر از موهوم بودن وصال، ناتوانی در رسیدن به آرزوها، و بیهودگی برخی تلاش‌ها سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند غفلت، ناآگاهی، و رنج‌های وجودی اشاره می‌کند. تصاویری مانند دریا، قطره، گل، و سنگ به‌کار رفته‌اند تا احساسات شاعر را منتقل کنند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و بیهودگی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۲۹۸

گفتگو صد رنگ ناکامی دماند ازکامها
وصل هم موهوم ماند از شبههٔ پیغامها

غیر دیر وکعبه هم صد جا تمنا می‌کند
زندگی یک جامه‌وار و اینهمه احرامها

ریشهٔ نشو و نما از دانهٔ ماگل نکرد
ماند چون حرف خموشی در طلسم‌کامها

قطرهٔ ما ناکجا سامان خودداری‌کند
بحر هم از موج اینجا می‌شماردگامها

گل‌کند در وحشت دردسر فرماندهی
چون شررازسنگ ریزد زین نگینها نامها

چون به آگاهی فتدکار، اهل دنیا ناقصند
ورنه در تدبیر غفلت پخته‌اند این خامها

ازنشان هستی ما سکه نامی بیش نیست
صید ما حکم صدا دارد به‌گوش دامها

لاله وگل بسکه لبریزند ازصهبای رنگ
درشکستن هم صدایی سر نزد زین جامها

از تپش آواره‌ها بی‌ریشهٔ جرأت مباش
در زمین ناتوانی گشته‌اند آرامها

بیدل از آیینهٔ زنگار فرسودم مپرس
داشتم صبحی‌که شد غارت نصیب شامها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.