هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره تنهایی، غربت، و رنج‌های درونی است. شاعر از خودنمایی‌های بی‌ثمر، غبار شهرت، و خروش گم‌شده در زندگی شکایت دارد. او به بی‌صدایی و خاموشی خود اشاره می‌کند و از تلاش‌های بی‌ثمر برای تغییر وضعیت خود می‌گوید. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند جدایی، پارسایی، و آزمون‌های سخت زندگی اشاره می‌کند و در نهایت، از حیرت و بی‌صفایی وجود خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مضامین مانند تنهایی و رنج‌های درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۳

به داغ غربتم واسوخت آخر خودنماییها
برآورد از دلم چون ناله اظهار رساییها

غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما
خروشی داشتم گم‌کرده‌ام در سرمه ساییها

هوادار مزاج طفلی‌ام اما ازین غافل
که چون گل پوست بر تن می‌درد رنگین قباییها

چو رنگم بس که سر تا پا طلسم ساز خاموشی
شکستن هم نبرد از پیکر من بیصداییها

در این وادی به تدبیر دگر نتوان زدن گامی
مگر نذر ز خود رفتن شود بی دست و پاییها

مباش ای غنچهٔ اوراق گل مغرور جمعیت
که این پیوستگیها در بغل دارد جداییها

تو از سررشتهٔ تدبیر راهم‌ غافلی ورنه
ندارد فسق خلوتخانه‌ای چون پارساییها

کسی یارب مباد افسردهٔ نیرنگ خودداری
شرارم شنگ شد از کلفت صبر آزماییها

اثر گم کرده آهم مپرس از عندلیب من
در این گلشن نفس می‌سوزم از آتش نواییها

ز طوف آستانش تا نصیب سجده بردارم
به رنگ سایه‌ام محمل به دوش جبهه ساییها

به دل گفتم کدامین شیوه دشوار است در عالم
نفس در خون تپید و گفت‌: پاس آشناییها

چه کلفتها که دل در بیخودی دارد نهان بیدل
بود آیینه را حیرت نقاب بی‌صفاییها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.