هوش مصنوعی: این شعر به زندگی ساده و قناعت‌پیشه‌ای اشاره دارد که در آن فرد از مادیات دنیوی دوری می‌کند و به جای آن، به ارزش‌های معنوی و سادگی زندگی می‌پردازد. شاعر از بوریا (حصیر) به عنوان نماد سادگی و قناعت استفاده می‌کند و در مقابل، مخمل و نعمت‌های دنیوی را ناپایدار می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۰

آسودگان گوشهٔ دامان بوریا
مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا

بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر
خوابیده است شیر نیستان بوریا

بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود
غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا

از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست
غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا

صد خامه بشکنی‌که به مشق ادب رسی
خط‌هاست درکتاب دبستان بوریا

بی‌خوابی که زحمت پهلوی‌کس مباد
برخاسته است از صف مژگان بوریا

زین جاده انحراف ندارد فتادگی
مسطر زده است صفحهٔ میدان بوریا

فقرم به پایداری نقش بنای عجز
آخر زمین‌گرفت به دندان بوریا

لب بستهٔ حلاوت‌کنج قناعتیم
نی بی‌صداست در شکرستان بوریا

بیدل فریب نعمت دیگرکه می‌خورد
مهمان راحتم به سر خوان بوریا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.