هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند عشق، هستی، وهم، جهل و رهایی از خود می‌پردازد. شاعر از تصاویر نمادین مانند برق تیغ، نخجیر، آتش، و گرداب استفاده کرده تا حالات درونی و سفر روحانی را بیان کند. متن پر از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عمیق عرفانی است که نیاز به تأمل دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق و نمادین ممکن است برای خوانندگان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۷

بس‌که دارد برق تیغت درگذشتنها شتاب
رنگ نخجیر تو می‌گردد ز پهلوی‌کباب

ناز اگرافسون نخواند مانع آن جلوه‌کیست
در بنای وهم غیرآتش زن وبرخود بتاب

جام نرگس‌گرمی شبنم به شوخی آورد
پیش‌چشمت‌نیست‌غیر از حلقهٔ‌چشم‌پر آب

در مقامی کز تماشایت گدازد هستی‌ام
عرض خجلت دارد ایجاد عرق از آفتاب

واصلان را سودها باشد ز اسباب زیان
قوت پرواز می‌گیرد پر ماهی از آب

از نشان و نام ما بگذر، خیالی پخته‌ایم
خاتم‌گرداب نقشی نیست غیر از پیچ و تاب

در عدم بیکاری ما شغل هستی پیش برد
صنعت اوهام‌کشتی راند در موج سراب

رفتم از خود آنقدرکان جلوه استقبال‌کرد
گردش رنگم فکند آخر ز روی او نقاب

ازگداز من عیار عشق می‌باید گرفت
درعرق دارد جبین تا چشمهٔ خورشید، آب

حسن‌و عشقی نیست اینجا با چه‌پردازدکسی
خانهٔ لیلی سیاه و وادی مجنون خراب

زندگی در قدر جمعیت نفهمیدن‌گذشت
ای شعورت دورباش عافیت لختی بخواب

عالم معنی شدیم وداغ جهل ازما نرفت
ساخت بیدل علمهای بی‌عمل ما راکتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.