هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که بر محوریت عشق و مستی معنوی می‌چرخد. شاعر از عشق به عنوان تنها کار و تخم کاشته شده در مزرعه زندگی یاد می‌کند و از مستی ناشی از این عشق سخن می‌گوید. او از دیگران می‌خواهد که به این مستی بپیوندند و از حقیقت و احوال آن نپرسند، زیرا خود را باده‌پرست و نه پیمانه‌شمار می‌داند. شاعر همچنین تأکید می‌کند که آنها نه بر خاک می‌افتند و نه حصیر هستند، بلکه مردانی هستند که بر چرخ زمان حصار می‌کشند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیمی مانند مستی و باده‌پرستی نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۷۵

بِجوشید، بِجوشید، که ما بَحرِ شِعاریم
به جُز عشق، به جُز عشق، دِگَر کار نداریم

دَرین خاک، دَرین خاک، دَرین مَزرعهٔ پاک
به جُز مِهْر، به جُز عشق، دِگَر تُخم نکاریم

چه مَستیم، چه مَستیم از آن شاهْ که هستیم
بیایید، بیایید، که تا دست بَرآریم

چه دانیم، چه دانیم که ما دوشْ چه خوردیم؟
که امروز، همه روز، خَمیریم و خُماریم

مَپُرسید، مَپُرسید زِ اَحْوالِ حقیقت
که ما باده پَرَستیم، نه پیمانه شُماریم

شما مَست نگشتید، وَزان باده نخوردید
چه دانید، چه دانید که ما در چه شکاریم؟

نَیُفتیم بَرین خاک، سِتان، ما نه حَصیریم
بَرآییم بَرین چَرخْ، که ما مَردِ حِصاریم
وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.