هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و غنایی از بیدل دهلوی است که به زیباییهای طبیعت، عشق، و مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند آب، آیینه، گل، و آفتاب، به بیان احساسات درونی، حسرت، و جستجوی معنا در زندگی میپردازد. همچنین، مفاهیمی مانند ندامت، تشنگی روح، و حرکت دائمی جهان در قالب موجها و گوهرها مطرح شدهاند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ندامت و جستجوی معنا نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۳۶۳
هرگه به باغ بیتو فکندم نظر در آب
تمثال من برآمد از آیینه تر درآب
جاییکه شرم حسن تو آیینهگر شود
کس روی آفتاب نبیند مگر در آب
صبحی عرق بهارگذشتی درین چمن
هرجاگلی دمید فرو برد سر در آب
نتوان دم تبسم لعل تو یافتن
یاقوت زهرهای که ندزدد جگر در آب
ای طالب سلامت از آفات نگذری
در ساحل آتش است توکشتی ببر در آب
اجزای دهر تشنهٔ جمعیت دل است
هر قطره راست حسرت سعیگهر در آب
چون موج در طبیعت آفاق حرکتیست
آنگوهرش هنوز ندادهست سر در آب
پرواز در حیاکدهٔ زندگی ترست
ای موج بیخبر بشکن بال وپر در آب
فریاد اهل شرم بهگوشکه میرسد
بیش از حباب، نیست نفس پردهدر در آب
جز سعی مرگ صیقل زنگار طبع نیست
انشعله را شبیستکه دارد سحر در آب
غرق ندامتیم و همان پیش میبریم
چون موج پا زدن به سریکدگردرآب
خلقی به داغ بیخبری غوطه خورده است
من هم چوشمع خفتهم آتش بهسر درآب
بیدلگم است هر دو جهان درگداز شوق
آنکیستگیرد از نمک خود خبر درآب
تمثال من برآمد از آیینه تر درآب
جاییکه شرم حسن تو آیینهگر شود
کس روی آفتاب نبیند مگر در آب
صبحی عرق بهارگذشتی درین چمن
هرجاگلی دمید فرو برد سر در آب
نتوان دم تبسم لعل تو یافتن
یاقوت زهرهای که ندزدد جگر در آب
ای طالب سلامت از آفات نگذری
در ساحل آتش است توکشتی ببر در آب
اجزای دهر تشنهٔ جمعیت دل است
هر قطره راست حسرت سعیگهر در آب
چون موج در طبیعت آفاق حرکتیست
آنگوهرش هنوز ندادهست سر در آب
پرواز در حیاکدهٔ زندگی ترست
ای موج بیخبر بشکن بال وپر در آب
فریاد اهل شرم بهگوشکه میرسد
بیش از حباب، نیست نفس پردهدر در آب
جز سعی مرگ صیقل زنگار طبع نیست
انشعله را شبیستکه دارد سحر در آب
غرق ندامتیم و همان پیش میبریم
چون موج پا زدن به سریکدگردرآب
خلقی به داغ بیخبری غوطه خورده است
من هم چوشمع خفتهم آتش بهسر درآب
بیدلگم است هر دو جهان درگداز شوق
آنکیستگیرد از نمک خود خبر درآب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.