هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که بر ترک وابستگیهای مادی، جستجوی حقیقت درونی، و رسیدن به آرامش از طریق رهایی از تعلقات دنیوی تأکید دارد. شاعر از مخاطب میخواهد که به جای تکیه بر عوامل بیرونی مانند قدرت، شهرت، یا ثروت، به درون خود بنگرد و با توکل بر خدا و پذیرش ناپایداری دنیا، به معنویت و آزادی برسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از واژهها و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۳۸۳
به وصول مقصد عافیت نه دلیل جو نه عصا طلب
تو زاشک آن همهکم نهای قدمی زآبله پا طلب
ز مراد عالم آب و گل به در جنون زن و واگسل
اثر اجابت منفعل ز شکست دست دعا طلب
بهکجاست صدر و چه آستانکه گذشتهای تو از این و آن
چو نگاه حسرت ازاین مکان، همه چیز رو به قفا طلب
ز سهر اگر همه بگذری، تو همان به سایه برابری
به علاج شعلهٔ خودسری نمی ازجبین حیا طلب
به فسانهٔ هوس آنقدر مفروش شهرتکر و فر
چو غبار انجمن سحر نفسی شمار و هوا طلب
ز هوایکبر و سر منی همه راست ننگ فروتنی
توبه ذوق منصب ایمنی زپرشکسته هما طلب
دل ذرهگر همه خونکند، زکمآوری چه فزونکند
عملیگرازتوجنونکند، بهعدم فرست و جزا طلب
کف پای حجلهنشین ما، به خیالکردهکمین ما
پیآرزویجبینمابهسراغرنگ حنا طلب
شده رمز جلوهٔ بینشان به غبار آینهات نهان
نفسی به صیقل امتحان برو از میان و صفا طلب
طلب تو بس بود اینقدرکه ز معنیی ببری اثر
به خودت اگرنرسد نظر به خیال پیچ و خدا طلب
چه خوش آنکه ترک سببکنی بهٔقین رسی وطربکنی
زحقیقتآنچه طلبکنی به طریق بیدل ما طلب
تو زاشک آن همهکم نهای قدمی زآبله پا طلب
ز مراد عالم آب و گل به در جنون زن و واگسل
اثر اجابت منفعل ز شکست دست دعا طلب
بهکجاست صدر و چه آستانکه گذشتهای تو از این و آن
چو نگاه حسرت ازاین مکان، همه چیز رو به قفا طلب
ز سهر اگر همه بگذری، تو همان به سایه برابری
به علاج شعلهٔ خودسری نمی ازجبین حیا طلب
به فسانهٔ هوس آنقدر مفروش شهرتکر و فر
چو غبار انجمن سحر نفسی شمار و هوا طلب
ز هوایکبر و سر منی همه راست ننگ فروتنی
توبه ذوق منصب ایمنی زپرشکسته هما طلب
دل ذرهگر همه خونکند، زکمآوری چه فزونکند
عملیگرازتوجنونکند، بهعدم فرست و جزا طلب
کف پای حجلهنشین ما، به خیالکردهکمین ما
پیآرزویجبینمابهسراغرنگ حنا طلب
شده رمز جلوهٔ بینشان به غبار آینهات نهان
نفسی به صیقل امتحان برو از میان و صفا طلب
طلب تو بس بود اینقدرکه ز معنیی ببری اثر
به خودت اگرنرسد نظر به خیال پیچ و خدا طلب
چه خوش آنکه ترک سببکنی بهٔقین رسی وطربکنی
زحقیقتآنچه طلبکنی به طریق بیدل ما طلب
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.