هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از غم، عشق و انتظار است. او از گریه‌های بی‌پایان، شکست‌های عاطفی و مصائب زندگی می‌گوید که مانند توفان و گردباد همه چیز را درهم می‌شکند. عشق به معشوق و انتظار او باعث ریزش اشک‌ها و شکستن دل شده است. شاعر از ناامیدی و دردهای روحی خود سخن می‌گوید و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنها چیزی که نشکسته، دل شکسته‌اش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۵

شب گریه‌ام به‌آن همه سامان ‌شکست ‌و ریخت
کزهرسرشک شیشه‌‌ی‌توفان شکست و ریخت

در راه انتظار توام اشک بود و بس
گرد مصیبتی که ز دامان شکست و ریخت

توفان دهر شورش آهم فرو نشاند
این گر‌دباد گرد بیابان شکست و ریخت

از چشمت آنچه بر قدح می‌فتاده است
کس راکم اوفتاد بدینسا‌ن شکست و ریخت

اشکم ز دیده ‌ریخت به حال شکست دل
مشکل‌غمی ‌که ‌عشق ‌تو آسان‌ شکست و ریخت

آخرچکید موج تبسم ز گوهرت
شور نمک نگر که نمکدان شکست و ریخت

عمری عنان ‌گریه ‌کشیدم ولی چه سود
آخر به دامنم جگرستان شکست و‌ ریخت

باید به نقش پای تو سیر بهارکرد
کاین‌برگ ازآن نهال خر‌امان شکست و ریخت

گرداب خون ز هر دو جهان موج می‌زند
در چشم انتظارکه مژگان شکست و ریخت

در عالم خیال تو این غنچه‌وار دل
آیینه خانهٔ به‌گرببان شکست وس‌بخت

ازخ‌بش هرچه بود شکستیم وب‌بختم
غیر از دل شکسته‌ که نتوان شکست و ریخت

بیدل ز فیض عشق به مژگان‌گذشته‌ایم
در بیشه‌ای‌که ناخن شیران شکست و ریخت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.