هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، وحشت، حیرت، تسلیم و شوق سخن می‌گوید. شاعر از دوری و فراق می‌نالد و در عین حال، عشق را به عنوان نیرویی توصیف می‌کند که او را از خود و جهان جدا کرده است. همچنین، مفاهیمی مانند خاک، آینه، گرد، و اشک به عنوان نمادهایی از پریشانی، عبرت و عشق به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۶

عشق از خاک‌من‌آن روزکه وحشت می‌بیخت
رفت ‌گردی ز خود و آینه حیرت می‌ربخت

رفته‌ام از دو جهان بر اثر وحشت دل
یارب این‌گرد به دامان‌که خواهد آویخت

رم فرصت سبب قطع امید است اینجا
تار سازم ز پریشانی این نغمه‌گسیخت

چشم عبرت ز پریشانی حالم روشن
هیچکس سرمه به ‌کیفیت این‌گرد نبیخت

اشک بیتابم و از شوق سجودت دارم
آنقدر صبرکه با خاک توانم آمیخت

هر قدم در طلب وصل دچار خویشم
شوق او آینه‌ها بر سر راهم آویخت

جیب هستی قفس چاک وبال است اینجا
عافیت ‌کسوت آن پنبه ‌که در شعله ‌گریخت

زین بیابان سر خاری نشد از من رنگین
پای خوابیده ی من آب رخ آبله ریخت

یک قلم عرصهٔ تسلیم فناییم چو صبح
بیدل از ما به نفس نیز توان ‌گرد انگیخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.