هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ناامیدی، و گذر زمان می‌پردازد. شاعر از شکستن و ریختن به عنوان نمادی از نابودی و زوال استفاده می‌کند و احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 18+ این شعر به دلیل استفاده از زبان پیچیده، استعاره‌های عمیق و مفاهیم عرفانی و فلسفی، برای درک و لذت بردن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مخاطبان جوان‌تر ممکن است در درک کامل مفاهیم آن دچار مشکل شوند.

غزل شمارهٔ ۴۱۰

زاهد،‌که‌بادش‌، آفت ایمان شکست و ریخت
تا شیشه بشکند دل مستان شکست و ریخت

شب با سواد زلف‌تو زد لاف همسری
صبحش‌به‌سنگ‌تفرقه‌دندان‌شکست‌ و ریخت

بر دیده سپهر نشاند ابروی هلال
نعل‌سمند او که‌ به‌جولان شکست و ریخت

آن خار خار جلوه‌ که ماییم و حسرتش
در چشم ‌آرزو همه مژگان‌ شکست و ریخت

اشکی‌که در خیال تو از دیده ریختم
صد گوهر آبگینهٔ‌ عمان شکست‌ و ریخت

عیش زمانه از اثر گفتگو گداخت
رنگ بهار نالهٔ مرغان شکست و ریخت

تا کی به سعی اشک توان جمع ساختن
گرد مراکه‌سخت پریشان‌شکست‌و ریخت

بر سنگ می‌زد آینه‌ام شیشهٔ خیال
دیدم که رنگ چهره ی ‌امکان شکست‌ و ریخت

سامان روزی از عرق سعی مشکل است
یعنی درآبرو نتوان نان شکست و ریخت

اشکم به‌دوش هر مژه صد چاک بست ورفت
این‌تکمه یارب از چه‌گریبان شکست‌و ریخت

مانند نقش پا به‌ گل عجز خفته‌ایم
بر ما هزار آبله باران شکست و ریخت

بیدل به کار رفع خماری نیامدیم
مینای‌ما همان‌عرق‌افشان‌شکست و ریخت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.