هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل، به بیان احساسات عمیق عاشقانه، رنج‌های عشق، و مفاهیم فلسفی مانند گذرایی زندگی و فنا می‌پردازد. شاعر از استعاره‌های زیبایی مانند لعل، گنج، شمع، و پروانه برای توصیف عشق و دردهای آن استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همراه با استفاده از استعاره‌های پیچیده، برای درک و تجربه کامل نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و گذرایی زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۴

هرکجا لعل تو رنگ خنده مستانه ریخت
از خجالت آب‌گوهر چون می‌از پیمانه ریخت

در غبار خاطر ما صد جهان عشرت گم است
آبروی‌ گنجها در خاک این وبرانه ریخت

چرخ حاسد، تا به بیدردی‌کند ما را هلاک
جام زهر بی‌غمی درکام ما یارانه ریخت

در طلسم زندگی ماییم و عیش سوختن
کز گدز ما محبت شمع این‌ کاشانه ریخت

حیرتی بودیم اکنون خار خار حسرتیم
صنعت عشقت زما آیینه برد وشانه ریخت

شب‌که شد زاهد به فیض‌ گردش جام آشنا
سجده ‌جای‌جرعهٔ ‌می ‌بر زمین ‌رندانه ریخت

نقد تاراج چمن در ریزش برگ ‌گل است
رنگ ویرانی‌ست چون خشت از بنای خانه ریخت

درد معشوقان به عاشق بیشتر دارد اثر
شمع تا اشکی بیفشاند پر پروانه ریخت

دوش ‌سودای‌ که‌ می‌زد شیشهٔ ‌اشکم ‌به سنگ
کز مژه تا دامنم یک سر دل دیوانه ریخت

زندگانی دستگاه خواب غفلت بود و بس
چشم تا بیدارکردم‌ گوش بر افسانه ریخت

التفات بی‌غرض سررشتهٔ تسخیر ماست
صید ما خواهی برون دام باید دانه ریخت

عقدهٔ دل را ز زلفش بازکردن مشکل ست
بیدل اینجا ناخن از انگشت‌های شانه ریخت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.