هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از حالت بیخودی و مستی ناشی از عشق سخن میگوید. او از عقل و منطق فاصله گرفته و تنها به عشق و حالات شوریدهی دیوانگی توجه دارد. شاعر در این حالت، تنها عشق و حضور معشوق را میبیند و از هر چیز دیگری غافل است. او حتی از دامهای دنیوی و مادی نیز بیخبر است و تنها به عشق و مستی ناشی از آن توجه دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۱۴۸۳
امروز مَها خویش زِ بیگانه ندانیم
مَستیمْ بِدان حَد، که رَهِ خانه ندانیم
در عشقِ تو از عاقلهٔ عقلْ بِرَستیم
جُز حالَتِ شوریدهٔ دیوانه ندانیم
در باغ به جُز عکسِ رُخِ دوست نبینیم
وَزْ شاخْ ب جُز حالَتِ مَستانه ندانیم
گفتند دَرین دامْ یکی دانه نَهادهست
در دامْ چُنانیم که ما دانه ندانیم
امروزْ ازین نُکته و افسانه مَخوانید
کَاْفسون نَپَذیرد دل و افسانه ندانیم
چون شانه در آن زُلفْ چُنان رفت دلِ ما
کَزْ بیخودیْ از زُلفِ تو تا شانه ندانیم
باده دِهْ و کَم پُرس که چَندُم قَدَح است این
کَزْ یادِ تو ما باده زِ پیمانه ندانیم
مَستیمْ بِدان حَد، که رَهِ خانه ندانیم
در عشقِ تو از عاقلهٔ عقلْ بِرَستیم
جُز حالَتِ شوریدهٔ دیوانه ندانیم
در باغ به جُز عکسِ رُخِ دوست نبینیم
وَزْ شاخْ ب جُز حالَتِ مَستانه ندانیم
گفتند دَرین دامْ یکی دانه نَهادهست
در دامْ چُنانیم که ما دانه ندانیم
امروزْ ازین نُکته و افسانه مَخوانید
کَاْفسون نَپَذیرد دل و افسانه ندانیم
چون شانه در آن زُلفْ چُنان رفت دلِ ما
کَزْ بیخودیْ از زُلفِ تو تا شانه ندانیم
باده دِهْ و کَم پُرس که چَندُم قَدَح است این
کَزْ یادِ تو ما باده زِ پیمانه ندانیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.